نویسنده: زهرا محدثی خراسانی




 
پیش از پرداختن به شعر آیینی فارسی در دوره ی تیموری، صفوی و قاجار- از آنجا که وجه غالب شعر این دوران مرثیه بود و نخستین نمونه های موجود در قالب مرثیه، در مود امام حسین(ع)، با مطالعه ی کتاب روضه الشهدا می باشد- به تعاریف مرثیه و پیشینه ی آن می پردازیم. سپس، به نقش آن در دوره ی مشروطه- که از جمله ادوار خاص توجه شاعران به سرودن در این قالب می باشد- اشاره می کنیم.
در لغت نامه ی دهخدا پیرامون تعریف مرثیه آمده است:
«در عزای مرده گریستن و برشمردن اوصاف او، سوگواری، مرده ستایی، ذکر محامد و اوصاف مرده و ستایش او، نوحه سرایی در عزای کسی، شرح محاسن و ذکر مرده.» (1)
در فرهنگ فارسی معین نیز آمده است:
«مرثیه به گریستن بر مرده و ذکر محامد وی، نوه سرایی و شعری که به یاد مرده و در ذکر محاسن او و تأسف از مرگ وی (باشد) می گویند.» (2)
در دایره المعارف بزرگ نو پیرامون معرفی مرثیه، آمده است:
«مرثیه، شعری را گویند که در سوگ خویشاوندان، یاران، پادشاهان، وزیران، بزرگان قوم، عارفان دین و ذکر مصیبت ائمه سروده باشند.
در مرثیه، شاعر به بیان و ذکر مناقب و فضایل و مکارم شخص در گذشته می پردازد و شأن و مقام او را تجلیل می کند و از دست رفتن او را ضایعه ای عظیم جلوه می دهد و در بی وفایی دنیا و مسأله ی مرگ و زندگی سخن می گوید و بازماندگان را به صبر و شکیبایی فرامی خواند.» (3)
و سرانجام در توضیح و معرفی این کلمه در فرهنگ غفاری می خوانیم:
«مرثیه- نوحه، مصیبت خوانی، مناجات، تعزیه خوانی در معابر عمومی درمورد مسایل مذهبی با ذکر اشعار و آوازهای بازاری پسند.» (4)
با معرفی و بررسی تعاریف یاد شده پیرامون مرثیه، دریافتیم که صاحب نظران و منتقدان ادبی غالباً در مورد این واژه، تعریف و نظری یکسان دارند و برداشت ها تا حدّی برابر است با این همه و از بین، آنچه پیرامون مرثیه ی خاص عاشورا و قیام های ائمه(ع) می تواند جایگاهی مناسب تر داشته باشد، تعریف اخیر از امیرجلال الدین غفاری در فرهنگ غفاری است؛ زیرا در این معرفی آنچه بیشتر مدّنظر محقق می باشد، همان شیوه ای است که در دوران برگزاری مراسم عزاداری اهل بیت(ع)، خاصّه امام حسین(ع) و یارانش در ایام محرم برگزار می شود و کماکان ادامه دارد.

مرثیه سرایی در ایران پیش از اسلام

سرودن مرثیه هنگام سوگواری برای مردگان، از دیرباز در بین همه ی ملل رایج بوده و مرثیه سرایی، سرمی کاملاً باستانی است.
بنابر قول مشهور، بسیاری از تذکره نویسان، ازجمله دولتشاه سمرقندی صاحب تذکره الشعراء، و عوفی در لباب الالباب، اولین شعری که سروده شده، شعر معروف حضرت آدم در رثای فرزندش هابیل است.
پیرامون مرثیه سرایی در ایران باستان، اطلاع بسیاری در دست نمی باشد، ولی شواهدی وجود دارد که نشانگر مرثیه سرایی در ایران پیش از اسلام است، و تأیید این نکته که مرثیه سرایی در دوران پیش از اسلام نیز رواج داشته است.
«رثای مرزکو» یکی از نمونه های شناخته شده این نمونه از مراثی می باشد.(5)
در گشتاسب نامه ی دقیقی و شاهنامه ی فردوسی، نشانه هایی از مراسم برگزاری سوگ و خواندن مرثیه در مرگ بسیاری از پهلوانان وجود دارد، با توجه به روایات سوگواری برای سیاوش و گریستن مغان در شاهنامه ی فردوسی و گشتاسب نامه ی دقیقی به موارد متعددی برمی خوریم که در آنها پس از مرگ سردار یا قهرمان، اشخاص داغدیده، خاصه آنانی که به قصد انتقام به پا می خیزند، مرثیه هایی سروده اند. مرثیه هایی که به احتمال بسیار، در اصل شاهنامه در قالب نثر بوده و در این داستان حماسی به نظم درآمده اند.

مرثیه سرایی در ایران پس از اسلام

مرثیه سرایی در شعر فارسی را همچون کل شعر مذهبی، بیشتر تحت تأثیر مرثیه سرایی عرب دانسته اند. در ادبیات عرب شاعران بسیاری از جمله خنساء، شاعر معروف، و داعشی بادمله در زمره ی شاعران مرثیه سرای مطرح عرب قرار دارند.
در دوره های اسلامی نیز، در بیشتر اشعار کهنی که به دست ما رسیده، نمونه هایی از مرثیه را می بینیم. ظاهراً قدیمی ترین مرثیه ی موجود مربوط به دوران اسلامی، شعر ابوالینبغی پیرامون ویرانی سمرقند می باشد.(6)
به نقل از مؤلف تاریخ سیستان:
«قدیمی ترین مرثیه شعر فارسی دری از محمدبن وصیف سیستانی، شاعر دربار صفاریان، می باشد که در زوال دولت صفاریان سروده شده است.»(7)
همچنین در مقدمه ی «چراغ صاعقه» نوشته ی علی موسوی گرمارودی، در این باره آمده است:
«سوگواری ادبی در ایران، سابقه ای دیرینه دارد. برخی از مشهورترین آنها عبارتند از:
سوگواری رودکی در رثای شهید بلخی»(8)
و یا مرثیه ای که فرخی سیستانی در مرگ سلطان محمود غزنوی به نظم کشیده است.
از آنجا که مرثیه ی رودکی از بسیاری عناصر تأثیرگذار سروده های یاد شده چون «پندگیری از مرگ نزدیکان، نادیده انگاشتن دنیا به عنوان سرای همیشگی، و توشه برداشتن برای رستخیز و...» بهره مند است؛ ابیاتی از آن را مرور می کنیم:
کاروان شهید رفت از پیش
وانِ ما رفته گیر و می اندیش
از شمار دو چشم یک تن، کم
وز شمار خرد هزاران بیش
توشه ی جان خویش از او بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش...(9)
«در شاهنامه ی شاعر شیعی، حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز چندین سوگ بلند وجود دارد. از جمله سوگ سیاووش، زاری رستم بر بالین سهراب، سوگواری مادر سهراب، سوگ اسفندیار و چندین سوگ دیگر، نظیر سوگواری فردوسی در مرگ فرزند خویش.
نیز رثای مشهور مسعود سعد سلمان در مرگ شاعر نامی سیدحسن غزنوی، و هم در سوگ فرزندش رشیدالدین به مطلع: زار زار درگیرید.» (10)
حضور این دست مراثی در تکوین شعر آیینی فارسی مؤثر بود؛ زیرا همان طور که می دانیم بخش قابل توجهی از شعر آیینی ما را مرثیه هایی در شهادت و رحلت ائمه ی اطهار(ع) و پیشوایان دین تشکیل می دهد.

پی نوشت ها :

1. لغت نامه ی دهخدا، ذیل واژه ی مرثیه.
2. فرهنگ معین، ذیل واژه ی مرثیه.
3. عبدالحسین سعیدیان، دایره المعارف بزرگ نو، ذیل واژه ی مرثیه.
4. فرهنگ غفاری، ذیل واژه ی مرثیه.
5. احمد تفضّلی، شعری در رثای مرزکو، راهنمای کتاب، سال دهم، شماره6، ص577 .
6. ابن خردادبه، المسالک الممالک، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1351، ص26 .
7. تاریخ سیستان، تصحیح ملک الشعرای بهار، چاپ اول، تهران، 1343، ص126 .
8. علی انسانی، چراغ صاعقه، مقدمه ی علی موسوی گرمارودی، نشر جمهوری، چاپ سوم، تهران، 1382، ص13 .
9. محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، به کوشش: سعید نفیسی، انتشارات اهورا، چاپ اول، تهران، 1382، ص527 .
10. علی انسانی، همان، ص14 .

منبع مقاله :
محدثی خراسانی، زهرا؛ (1388)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا